من با پیاده روی ۶ ساعته از قرنطینه در لندن جان سالم به در بردم

فهرست مطالب:

من با پیاده روی ۶ ساعته از قرنطینه در لندن جان سالم به در بردم
من با پیاده روی ۶ ساعته از قرنطینه در لندن جان سالم به در بردم

تصویری: من با پیاده روی ۶ ساعته از قرنطینه در لندن جان سالم به در بردم

تصویری: من با پیاده روی ۶ ساعته از قرنطینه در لندن جان سالم به در بردم
تصویری: آیا س*کس از پشت را دوست دارید ؟😱😂😂😱(زیرنویس فارسی) 2024, دسامبر
Anonim
پل هزاره
پل هزاره

ما شادی سفر انفرادی را جشن می گیریم. اجازه دهید ماجراجویی بعدی شما را با ویژگی هایی در مورد اینکه چرا سال 2021 بهترین سال برای یک سفر انفرادی است و اینکه چگونه سفر به تنهایی می تواند مزایای شگفت انگیزی را به همراه داشته باشد، القا کنیم. سپس، ویژگی‌های شخصی نویسندگانی را بخوانید که به تنهایی جهان را طی کرده‌اند، از پیاده‌روی در مسیر آپالاچی، تا سوار شدن بر ترن هوایی، و یافتن خود در حین کشف مکان‌های جدید. چه به یک سفر انفرادی رفته باشید و چه در حال بررسی آن هستید، یاد بگیرید که چرا سفر برای یک نفر باید در فهرست سطل شما باشد.

برای شروع با یک سلب مسئولیت: من همیشه عاشق پیاده روی بوده ام. حتی زمانی که در شهر معروف لس آنجلس زندگی می‌کردم، راه‌هایی برای پیاده‌روی به جای رانندگی پیدا کردم. من هر چیزی را در عرض یک ساعت به عنوان یک فاصله اولیه پیاده روی در نظر می‌گیرم. من فقط Uber mid-pandemic را به عنوان یک راه امن (r) برای رسیدن به فرودگاه دانلود کردم، و دوستان و خانواده دائماً من را به خاطر انتظارات غیرواقعی از سرعت پیاده‌روی توصیه می‌کنند. اکنون که در لندن زندگی می کنم، در بهشت عابر پیاده هستم.

گفته شد، زمانی که بیشتر سال گذشته شامل یک شکل سختگیرانه از قرنطینه بود، این تازگی ممکن است مانند یک نفرین به نظر برسد. فقط جواب بد من را بپرس.

قرنطینه لندن در طول ۱۲ ماه چندین لایه را شامل می شود. با این حال، قوانین اصلی تقریباً از اواسط مارس تا اواسط ژوئن 2020 و اواسطدسامبر 2020 تا اواسط آوریل 2021 حکم می‌کند که مغازه‌های غیرضروری بسته باشند، پیاده‌روی فقط یک بار در روز انجام شود، از سفرهای غیرضروری حمل‌ونقل عمومی باید اجتناب شود، و اجتماعی شدن فقط باید در خارج و با ظرفیت محدود و محدود انجام شود. علاوه بر یادآوری قوانین قرنطینه که به طور مداوم در حال تحول بودند، نیاز داشتم اراده و ظرفیتی را پیدا کنم تا از آزادی که داشتم حداکثر استفاده را ببرم: راه رفتن.

پیدا کردن مشوق من

در ابتدا، قدم زدن من در طول قرنطینه اولیه بهار گذشته با انگیزه چیزی بود که من آن را "کابوس یک برونگرا، اما رویای یک عکاس" می نامیدم - بدون امواج مداوم گردشگران و مسافران، فرصتی بی سابقه برای ثبت شکوه و جلال داشتم. مکان‌های دیدنی مانند پل هزاره و کلیسای جامع سنت پل بدون یک نفر در عکس. بر کسی پوشیده نیست که لندن خانه برخی از خیره‌کننده‌ترین خیابان‌ها و هنر در فضای باز است، اما به غیر از زمانی که به یکی از پیاده‌روی‌های شبانه بی‌خوابی ثبت شده‌ام می‌رفتم، هرگز نمی‌توانستم زیبایی طبیعی این شهر را وقتی که جمعیت پر سر و صدا تحت الشعاع قرار می‌گرفت، قدردانی کنم. آن.

همین مورد برای محله محلی من نیز صدق می کند. علیرغم زندگی در همان منطقه شمال مرکزی برای نزدیک به هفت سال، هر چه بیشتر در محله های محلی خود در شروع یا پایان این پیاده روی های اکتشافی پرسه می زدم، گنج های بیشتری کشف می کردم: باغ کوچکی در اینجا، سمتی پوشیده از پیچک. میخانه خیابانی آنجا، گربه دوستانه در همه جا نشسته است. برای شهری که کاملاً بسته بود، هیچ فرصتی برای کشف گوشه و کنارهای جدید نداشت.

من هم خودم را تا حدودی یک مارمولک می دانم: اگر خورشید غروب کند، پیدا خواهم کرد.راه‌هایی برای افزایش ساعات استراحت.

بعد از اینکه به طور کامل از شهر ارواح مرکزی لندن عبور کردم و احساس کردم در خطر خسته شدن از مناظر محلی هستم، به فهرست سطل لندن خود روی آوردم. برای سال‌ها فهرست دقیقی را بر اساس مکان، فاصله از آپارتمانم و نوع جاذبه‌های لندن طبقه‌بندی کرده‌ام. مبتذل در مفهوم؟ آره. دلیل اینکه من فردی مورد علاقه در گروه دوستانم برای توصیه های لندن هستم، از رستوران ها و برانچ های خوش طعم گرفته تا فعالیت های روزانه بارانی و سفرهای یک روزه؟ همچنین بله.

در حالی که بیشتر اهداف سفرهای محلی من شامل مکان‌ها و رویدادهایی است که در حال حاضر بسته شده‌اند، بخش پارک‌ها و پیاده‌روی‌های فضای باز الهام‌بخش من شد تا افق‌هایم را به معنای واقعی کلمه گسترش دهم. وقتی عصرها، آخر هفته‌ها یا حتی در طول یک روز کاری کندتر کار دیگری برای انجام دادن نداشتم، ناگهان چندین ساعت پیاده‌روی تا یک مکان جدید در فضای باز چیز مهمی به نظر نمی‌رسید. لندن به نحوی بسیار در دسترس‌تر احساس می‌کرد، حتی اگر قبلاً سفر یک ساعته اتوبوس را به‌عنوان یک عامل بازدارنده یا اتلاف وقت می‌دیدم.

اگر بخواهید اسمش را منطق قفل بگذارید، اما یک پیاده روی 9 مایلی رفت و برگشت تا مغازه پنیر فروشی که همیشه دوست داشتم از آن بازدید کنم (و 40 پوندی که روزها برای ضیافت می خوردم) هرگز سزاوارتر از این احساس نشد..

Epping Forest
Epping Forest

بهبود ارتباطات من

در سالی که دائماً احساس "گیر کردن" و "در برزخ" می کردم، راه رفتن به یکی از بزرگترین منابع هدف و تحقق من تبدیل شد. حرکت و سفر به یک مقصد برنامه ریزی شده به من احساس پیشرفت را در حالی که هوای تازه داشتم به معنای واقعی کلمه می داداز اضطراب و انرژی بی قرار استفاده کرد و آن را تسکین داد. هر چه بیشتر این کار را انجام دادم، احساس بهتری داشتم و می‌خواستم هر پیاده‌روی طولانی‌تر باشد.

من فعالانه از سفت و سخت بودن در پیاده روی خود اجتناب می کردم - اگر چیز جالبی را در مسیرم می دیدم، مسیری انحرافی می گرفتم - اما یک قانون را که برای لذت بردن از یک فعالیت فیزیکی سخت به عنوان "آرامش" ضروری می دانستم، تحمیل کردم. به غیر از بررسی نقشه ها، گرفتن عکس های گاه به گاه، یا تغییر آنچه از طریق هدفون من پخش می شود، وقتی بیرون بودم، اجازه نداشتم به گوشی خود نگاه کنم. بدون ایمیل، بدون پیامک، بدون خبر و بدون رسانه اجتماعی. مهم نیست آن روز چه زمانی از روز بود یا چه چیز دیگری در زندگی در آن روز می گذشت، پیاده روی زمان من بود تا از طریق قطع ارتباط دوباره به هم وصل شوم.

من تنها زندگی می کنم، بنابراین زندگی در قرنطینه می تواند تنها شود، و خستگی فناوری باعث می شود که پیامک و تماس های ویدیویی با گذشت سال بیشتر و بیشتر ناخوشایندتر شوند. این پیاده‌روی‌های طولانی به من این امکان را می‌دهد که در زمان انزوا با شهرم و عشقم به سفر انفرادی و افراد دیگر ارتباط برقرار کنم. گاهی اوقات مقصد جایی بود که می‌توانستم با دوستی در حباب حمایتم ملاقات کنم تا با هم جاهای جدید را ببینم، و گاهی اوقات از پیاده‌روی به عنوان فرصتی برای تماس با خانواده و دوستانم بدون نیاز به خیره شدن به صفحه استفاده می‌کردم. بسیار مفید است که رفتن به رویدادهای اجتماعی پیاده روی باشد تا نوشیدنی ها یا فعالیت های مبتنی بر فعالیت. متوجه شدم که با افراد خاصی دوستی عمیق‌تری دارم و مکالمات بازتری بدون پینگ اعلان‌ها دارم.

به همان اندازه، و مسلماً مهمتر از آن، این پیاده روی به من اجازه داد تا دوباره با خودم ارتباط برقرار کنم. من همیشه نمره 50/50 را می زنممقیاس درون‌گرا/برون‌گرا، بنابراین با محدودیت‌هایی که من را بیش از حد به سمت درون‌گرای آن طیف وادار کرد، این پیاده‌روی‌ها راهی برای لذت بردن دوباره از شرکت خودم از طریق محیط و تجربیات جدید شد. فقط آب و هوا و احساسات دیکته می‌کردند که در پیاده‌روی‌های کاملاً انفرادی‌ام چه کار کنم، بنابراین می‌توانم آنچه را که در آن زمان به آن نیاز داشتم، تجربه و پردازش کنم. روزهای آفتابی به معنای انرژی بخشیدن به گروه دخترانه کی پاپ (وسواس دیگر من در قفل کردن) بود، در حالی که روزهای ناامید به معنای پاپ پانک سخت بود. روزهای غم انگیز و ابری به معنای پادکست فستیوال خزنده مانند "Up And Vanished" بود و روزهای غم انگیز به معنای پادکست های کمدی من بود: نیکول بایر "Why Won't You Date Me?" و «زن بزرگ شده» اثر آندریا ساویج. من همیشه بهتر فکر می‌کنم و وقتی در حال حرکت هستم احساس آرامش بیشتری می‌کنم، و با مغز همه‌گیر در حال چرخش‌ام، راه رفتن به بهترین شکل مراقبت از خودم در قرنطینه تبدیل شد - این و یادگیری رقص کی‌پاپ.

(دوباره)کشف شهر من

می دانم که پیاده روی برای همه نیست - دوستانی دارم که آن را به عنوان "شکنجه واقعی" توصیف می کنند. حتی اگر این موضوع معمولاً به شما مربوط نیست، من می‌توانم استدلال کنم که مانند هر چیزی در زندگی است. این در مورد یافتن جایگاه خود است. عاشق مطالعه هستید، اما نمی توانید یک ثانیه دیگر در خانه بنشینید؟ با یک کتاب صوتی پرپیچ و خم را امتحان کنید. عاشق درام های جنایی هستید، اما نمی توانید به صفحه دیگری خیره شوید؟ دو نفر پیاده روی و پادکست عالی هستند. آن را برای خود جالب کنید، چه انگیزه‌ای که در پشت سر راه می‌روید یا چه کاری که در طول مسیر انجام می‌دهید. برای من، پیاده‌روی راهی برای خلق تجربیات و دستاوردهای جدید است، زمانی که زندگی تجسم موسیقی نگهدارنده باشد.

وقتی دنیا به چیزهای ضروری خالی می شود، اولین غریزه ما این است کهاحساس محدودیت کنید ما نمی توانیم این کار را انجام دهیم، یا نمی توانیم آن را داشته باشیم. اما با از دست دادن این گزینه برای افراط در تجملات و مراکز اجتماعی مورد علاقه‌ام در لندن - مسافرت، رفتن به رستوران‌ها، و کاوش در پنجره‌های پاپ‌آپ مخصوص کوکتل‌های اسپیکر - چیز دیگری پیدا کردم: ارتباط عمیق‌تری با شهر خودم که بر اساس هسته اصلی آن بود. سرزمین آن، و جذابیت های طبیعی، به جای حواس پرتی مدرن تر آن.

توصیه شده: