غذای عمدی من: کشف دانه های باستانی با سرآشپز بومی النا تری

غذای عمدی من: کشف دانه های باستانی با سرآشپز بومی النا تری
غذای عمدی من: کشف دانه های باستانی با سرآشپز بومی النا تری
Anonim
سرآشپز النا تری
سرآشپز النا تری

ما ویژگی های ماه سپتامبر خود را به غذا و نوشیدنی اختصاص می دهیم. یکی از بخش‌های مورد علاقه ما در سفر، لذت امتحان کردن یک کوکتل جدید، رزرو یک رستوران عالی، یا حمایت از یک منطقه شراب محلی است. اکنون، برای تجلیل از طعم‌هایی که دنیا را به ما می‌آموزند، مجموعه‌ای از ویژگی‌های خوشمزه، از جمله نکات مهم سرآشپزها برای خوب غذا خوردن در جاده، نحوه انتخاب یک تور غذایی اخلاقی، شگفتی‌های سنت‌های باستانی آشپزی بومی را گرد هم آورده‌ایم. و گپ زدن با امپرساریو تاکو هالیوود دنی ترجو.

وقتی برای اولین بار پا به محوطه انبار در دریاچه آینه، مزرعه ای روستایی در زمین های کشاورزی علفزار ویسکانسین گذاشتم، درباره گاوهایی که در مرتع می چرندیم شوخی کردم. «این ناهار است؟»ممکن است این سوال برای برخی آزاردهنده به نظر برسد. اما بخشی از این ناراحتی ناشی از عدم ارتباط ما با منابع غذایی و درک شبکه های غذایی سالم است. در سال 2017، یک نظرسنجی نشان داد که 7 درصد از شرکت‌کنندگان فکر می‌کردند شیر شکلات از گاو قهوه‌ای به دست می‌آید و 48 درصد نمی‌دانستند که شیر شکلات چگونه درست می‌شود. در حالی که نتایج این نظرسنجی طنزآمیز است، اما نشانگر خوبی از درک و ارتباط بسیاری از ما با منابع غذایی است.

این کمبودارتباط برای اکثر گروه های بومی در سراسر جهان وجود ندارد، و مطمئناً برای سرآشپز النا تری از Ho-Chunk Nation، که در آن روز در مزرعه برای من غذا درست می کرد، وجود ندارد. تری که یک فعال بومی است که زندگی خود را وقف حفظ دانه‌های اجدادی و روش‌های پخت و پز بومی کرده است، از پلتفرم خود برای آموزش اطرافیان خود در مورد غذاهای اجدادی استفاده کرده است. همانطور که منتظر آماده شدن غذا بودم، بیشتر از صرف یک غذای خوشمزه هیجان زده بودم - انتظار داشتم فرصتی برای نگاه کردن به غذای خود به شکلی کاملاً جدید داشته باشم.

هنگامی که غذا شروع شد، تری هر غذا را معرفی کرد و از سفر خود با ریشه های اجدادی و شیوه تهیه غذا توسط قبیله اش صحبت کرد.

اولین غذای ویسکانسین
اولین غذای ویسکانسین

"او گفت: "با اینکه بتوانید در تهیه این وعده های غذایی [تشریفاتی] کمک کنید، طبیعتاً با این روش های سنتی پخت و پز و آماده سازی آشنا می شوید، و این بسیار فراتر از تکنیک است." «وقتی در چنین فضاهایی آشپزی می کنیم، این کار را با نیت و دعا و این ارتباط با اجداد و فرهنگ خود انجام می دهیم. معنای بسیار عمیق تری در تهیه غذا به این روش وجود دارد، و امیدوار باشید که به کسی که آن غذا را دریافت می کند، تغذیه کنید.»

در نحوه صحبت او از مواد تشکیل دهنده و فرآیندهای مورد نیاز برای ساختن هر غذا یک تقدس وجود داشت. حتی زمانی که اولین لقمه ام را خوردم، بلافاصله مرا در طرز فکری عمدی تری قرار داد.

آن روز، اولین غذای من یک بوقلمون دودی مریم گلی با سالاد سیب زمینی شیرین و کرن بری با وینگرت افرا بود. مواد تشکیل دهنده همه به صورت محلی از داخل ویسکانسین تهیه شده اند،و این زغال اخته بود که برای من برجسته بود. با تولید بیش از نیمی از زغال اخته کشور توسط ایالت، من مشتاق بودم میوه ای را امتحان کنم که ایالت Badger بسیار به آن افتخار می کرد. چشیدن آن زغال اخته محلی در ظرفی که توسط یکی از اعضای Ho-Chunk Nation درست شده بود، باعث ارتباط من شد. به زمین زیر من حتی کامل تر احساس می کنم.

دومین غذای من برنج وحشی بود که به طور سنتی برداشت می شد و با دست خشک می شد، همراه با توت های تازه. من در زندگیم مقدار زیادی برنج خورده‌ام، اما وقتی تری فرآیند برداشت را توضیح داد، من از همه هسته‌ها لذت بردم. به من گفتند برنج وحشی که می خوردم فقط در مناطق خاصی رشد می کرد و مردی که آن را برداشت می کند هر سال یک قایق رانی با نوه هایش بیرون می آورد. برای جمع آوری آن، او به آرامی دانه ها را به قایق رانی خود می زند.

دوره دوم شام ویسکانسین
دوره دوم شام ویسکانسین

فقط تهیه منبع برنج من نیاز به قصد و نیت زیادی داشت. شروع به تعجب کردم که برنج من از کجا آمده است. چه کسی آن را برداشت کرده بود؟ آن فرآیند چگونه به نظر می رسید؟ من غذای موجود در بشقابم را گرامی می‌داشتم در حالی که در مورد غذایی که روزانه مصرف می‌کردم اطلاعات کمی داشتم.

سومین غذا یک نان ذرت آبی شیرین از کوه های اوته بود. تری این غذا را برای احترام به شیرینی زندگی و ارتباطاتی که با یکدیگر و زمین داریم انتخاب کرد. او از غذا و زمین با عشقی لطیف صحبت کرد که من هرگز آنقدر واضح ندیده بودم.

"با غذاهای بومی، این ارتباط اکنون بسیار عمیق تر شده است، زیرا نه تنها شما را به شخص یا لحظه ای که داشتید، بلکه به همه افرادی که در تهیه آن وعده کمک کرده اند وصل می کند."تری و در آن، این دانش در همه افرادی که در مورد چگونگی مراقبت از غذاهای ما به اشتراک می گذارند، این دانش حفظ می شود. همه اینها وارد غذا می شود. چگونه می‌توانید وقتی چنین چیزی را به اشتراک می‌گذارید تحت تأثیر سپاسگزاری قرار نگیرید؟»

شروع به تعجب کردم که برنج من از کجا آمده است. چه کسی آن را برداشت کرده بود؟ آن فرآیند چگونه به نظر می رسید؟

آشپز تری سطح دیگری از غرض ورزی را در مورد غذا به من نشان داد. او نه تنها می‌دانست که همه مواد از کجا آمده‌اند، بلکه می‌دانست چه کسی مواد را برداشت کرده است. قدردانی که او مثال زد - نه فقط نسبت به کسانی که غذا را برای او آوردند، بلکه از خود مواد تشکیل دهنده - چیزی بود که فراموش نمی کنم.

هنگامی که غذای خود را به پایان رساندم، زمانم را با سرآشپز تری به عنوان بخشی از یادگیری بزرگتر برای خود در رابطه با غذا، اخلاق، پایداری و حتی فرهنگ خودم تشخیص دادم. به‌جای حذف گروه‌های غذایی کامل، متوجه شدم که مهم‌تر است که به خاطر قدردانی از منابع محدودی که به آنها دسترسی داریم، عمل کنیم. رابطه ما با غذا و زمین صرفاً این نیست که آن را به عنوان منبعی برای استفاده در نظر بگیریم، بلکه یک رابطه همزیستی است که ما را تغذیه و پرورش می دهد.

توصیه شده: