تجربه فرهنگ بومی در بورنئو

فهرست مطالب:

تجربه فرهنگ بومی در بورنئو
تجربه فرهنگ بومی در بورنئو

تصویری: تجربه فرهنگ بومی در بورنئو

تصویری: تجربه فرهنگ بومی در بورنئو
تصویری: رشت : معرفی اقامتگاه بومگردی ملک 2024, ممکن است
Anonim
یک جنگجوی ایبان با تفنگ بادگیر تمرین می کند
یک جنگجوی ایبان با تفنگ بادگیر تمرین می کند

مردی خندان که سرش جدا شده بود از من استقبال کرد.

او آن را با گوش هایش بلند کرد تا بتوانم بهتر ببینم. گراز بدشانس درست قبل از رسیدن من اعزام شده بود. دو مرد ایبان دباغی شده آن را در ساحل رودخانه قصاب می کردند تا برای اقامت من در خانه طویلشان آماده شوند. استقبال بد اما دوستانه بود زیرا افراد بیشتری برای تخلیه قایق رانی باریک ما وارد شدند. آنها از دیدن من خوشحال شدند.

صبح با شش ساعت رانندگی از کوچینگ آغاز شد و به دنبال آن دو ساعت دور زدن رودخانه کم عمق در یک قایق رانی ناپایدار بود. میمون ها با فریادهایی از سایبان هجوم ما را اعلام کردند. قوطی‌های نفت سفید، یک ماهی بزرگ و چند سبزی عجیب و غریب بار کرده بودند. همه به عنوان هدیه برای راهنمای من خریداری شد و من امیدوار بودم که رئیس خانه طولانی را خوشحال کند. او تصمیم می گرفت که می توانم بمانم یا نه. به احتمال وخیم فرستاده شدن به پایین رودخانه در تاریکی فکر کردم. آیا باید ماهی دوم بخرم؟

خانه دراز ایبان

خانه طولانی مجموعه ای از تراس های مرتفع، آغل حیوانات و خانه های بیرونی بود. بلند ایستاده بود و رو به ساحل رودخانه بود. من قبلاً از خانه های بلند نمونه در دهکده فرهنگی ساراواک در کوچینگ بازدید کرده بودم، اما اکنون متوجه شدم که به دنبال معامله واقعی در اعماق بورنئو هستم. هیئت گردشگری ساراواک با مهربانی اقامت من را با خانه‌ای دوردست ترتیب داد که به ندرت به بیرون باز می‌شد.بازدید کنندگان. میزبان من ایبان بود، یکی از بسیاری از گروه های بومی در بورنئو، که در مجموع به عنوان مردم "دایاک" شناخته می شوند. برخی از ایبان ها در نزدیکی شهرها زندگی می کنند. در همین حال، دیگران کشاورزی می کنند، ماهی می گیرند، شکار می کنند و از جنگل زندگی می کنند.

هر از چند گاهی در سفر، یکی از آن لحظات فوق العاده را تجربه می کنید که باعث می شود هر نیش حشره آلوده و شب بی خوابی ارزش تلاش را داشته باشد. دلیلی وجود ندارد که با دوربین خود را به زحمت بیندازید - می دانید که حافظه هرگز نمی تواند به درستی ضبط شود.

شام من یکی از آن لحظات بود. من با رئیس و چند نفر از بزرگان خانه در حال غذا خوردن بودم. چهار نفر از ما روی مربعی از مشمع کف اتاق کثیف زیر یک فانوس نفت سفید دوده جمع شده بودیم. اخگرهای چوب سخت در شومینه باز می‌سوختند. روی زمین قبل از ما یک ماهی استخوانی با دندان، یک قابلمه برنج سیاه شده، و یک سرخس جنگلی خوشمزه که بعد از پختن ترد می ماند، وجود داشت. ما به صورت اشتراکی غذا می خوردیم، با دست راست کثیف می رسیدیم و می گرفتیم. مورچه ها به استخوان های ماهی ما علاقه مند شده بودند، اما هیچ کس اهمیتی نمی داد. روحیه بالا بود. طبق روال معمول، خانه طولانی برای میزبانی از من انگیزه مالی از هیئت گردشگری دریافت کرد. یک جشن درست بود.

خطاب به او به احترام باپا (پدر) همیشه هنگام غذا خوردن و صحبت به رئیس موکول می کردم. وقتی او خود را بهانه می کرد، همه با احترام ایستادند. ریل باریک و قد تقریباً پنج فوتی، رئیس به راحتی از نظر قد و قامت از همه کوچکتر بود - اما این مهم نبود. او رئیس، پدرسالار و سرپرست شهردار خانه طولانی بود. او از انتخاب ماهی من در بازار تعریف کرد اما گفت: دفعه بعد،آن را به یک امپوراو تبدیل کنید.» همه خندیدند. امپوراو بومی ساراواک است و به عنوان یکی از کمیاب ترین و گران ترین ماهی های خوراکی در جهان شناخته می شود. یک ماهی آماده می‌تواند 500 دلار یا بیشتر قیمت داشته باشد.

وقتی غذا را تمام کردیم، وقت تقدیم هدایا بود. خانه طولانی برق داشت، اما به عنوان یک فکر بعدی نصب شد. سیم‌ها به‌طور شل به هم متقاطع می‌شدند، و تک نور فلورسنت در جای خود قرار نداشت. به من گفته شد که حمل قوطی های سوخت برای ژنراتور تشنه چقدر پرهزینه و غیرعملی است. با محو شدن خورشید، زنی فانوس های آویزان را روشن کرد. همه از نفت سفید اضافی که همراه آوردم خوشحال بودند.

من ابتدا یک بطری براندی به رئیس دادم و سپس بچه ها یک کیسه پفک پنیر که به وعده های جداگانه تقسیم شده بود دریافت کردند. به من آموزش داده شده بود که چه هدایایی بیاورم، و همانطور که راهنمای من پیش بینی کرده بود، این هدایا به خوبی مورد قدردانی قرار گرفتند. رئیس به من اشاره کرد که باید غذاها را توزیع کنم. بچه ها یکی یکی با "تریما کاسیح" خجالتی پذیرفتند (ممنونم) بعد وحشت زده فرار کردند. خانواده های طولانی خانه به یادگاری نیاز ندارند. هر چیزی که برای هدیه می گیرید باید قابل مصرف باشد و به راحتی قابل توزیع باشد. از دادن خودکار، اسباب‌بازی یا هر چیزی که بعداً می‌تواند باعث اختلاف شود، خودداری کنید.

پس از رد و بدل شدن هدایا آماده باشید. این زمانی است که شما ممکن است بخواهید تظاهر به آسیب یا چیز دیگری کنید.

متوجه شدم که برخی از افراد سارافون، شورت شنا و بسته های فانی خود را با لباس سنتی عوض کرده اند. در دوران مدرن، مردم دایاک دقیقاً با مهره‌ها و روسری‌های پردار راه نمی‌روند. طرح های پیچیده و رنگارنگ فقط برای پوشیدن هستندجشنواره هایی مانند Gawai Dayak و در مورد من، برای خوشحال کردن گردشگران. وقتی کمد لباس را عوض کردند، فضا تغییر کرد.

من زنان و مردان را تماشا کردم که به نوبت رقص‌های سنتی را در حالی که طبل‌ها برای آهنگ زدن می‌کوبیدند، نمایش می‌دادند. رقص رزمندگان با تیغ و سپر شدید بود و برای برانگیختن ترس در گردشگران و دشمنان بود. ایبان به عنوان جنگجویان بی باک شناخته می شود که زمانی تمایل زیادی به حفظ سر دشمنان خود داشتند. با وجود اینکه آنها فقط تسلیحات اولیه داشتند، ایبان یک کابوس برای سربازان مهاجم ژاپنی در دهه 1940 بود. در حالی که فریادهای جنگی من را پر از هیجان کرد به این فکر کردم، اما پس از آن لحظه سرگرمی اجباری من فرا رسید. من هم پر شده بودم و انتظار داشتم برقصم. زنان و کودکان کاملاً سرگرم شدند، اما من هنوز در مورد آن با درمانگرم صحبت می کنم.

راهنمای من به هر جایی که می خوابید ناپدید شد و من را گذاشت تا بقیه شب را پیمایش کنم. وقتی او رفت، دوربینم را کنار گذاشتم. نمی‌خواستم خانواده‌ها در خانه‌هایشان مانند جاذبه‌های گردشگری احساس کنند. وقتی دوربین از بین رفت، به نظر می رسید همه آرام شده بودند. در عوض، لباس های سنتی کنار گذاشته شد. من هم آرام شدم.

حدود 30 نفر از ما به صورت پراکنده دور یک تکه تشک روی زمین نشسته بودیم. رطوبت طاقت فرسا بود. اکثر مردان و بسیاری از زنان برهنه بودند. مردم می خواستند خالکوبی های من را ببینند و با افتخار خالکوبی های خود را به من نشان دادند. خالکوبی برای مردان و زنان ایبان مهم و نمادین است. پوست یک فرد داستان هایی از سوء استفاده ها و تجربه زندگی آنها را بازگو می کند. بونگای ترونگ (گل بادمجان) برجسته در هر شانه زمانی که یک مرد جوان است داده می شوددر جستجوی ثروت و دانش به خارج از کشور می رود. خالکوبی همچنین محافظت می کند. به عنوان مثال، خالکوبی یک ماهی از صاحب آن در برابر غرق شدن محافظت می کند. به من گفتند که چگونه یک الگوی خاص روی دست‌ها نشان می‌دهد که صاحبش سر کسی را به خانه برده است.

بعد از آن شروع به توجه به دست کردم.

این جامعه طولانی خانه منحصراً به زبان ایبان صحبت می کرد. من می توانستم کمی به زبان مالایی، زبان ما، ارتباط برقرار کنم، اما فقط یک مرد جوان برخی از آن را صحبت کرد. اما بدون توجه به جغرافیا، سه چیز همه شکاف های فرهنگی را در این سیاره پر می کند: خوردن، نوشیدن، و سیگار کشیدن. از سوماترا تا سوئد، یک محلی می خواهد یک لیوان، و در نتیجه کمی از فرهنگ خود را با شما به اشتراک بگذارد. لبخند زدن و تکان دادن سر ممکن است تنها اشکال ارتباط باشد، اما این مهم نیست. اشتراک غذا و عادات بد برای ایجاد نوعی پیوند اعتماد بین انسان ها فراتر از همه چیز است. میزبانان من به طور استثنایی مشتاق پیوند بودند.

فهمیدم چرا. من نشان دهنده وقفه نادری از روال هفتگی بودم و خانواده های ایبان بازیگوش آماده بودند تا از آن لذت ببرند. متأسفانه، تنها راه‌هایی که برای تعامل می‌دانستیم، خوردن، نوشیدن و سیگار کشیدن بود - هر سه تا شب پیش رفتند. اعضا یکی یکی از پل فرهنگی گذشتند تا جلوی من بنشینند. همه نیت خوبی داشتند و چیزی برای مصرف من. آنها اغلب یک بشقاب حاوی مکعب های چربی گوشت خوک و یک لیوان با خود حمل می کردند. مربع‌های مرکب بین لیوان‌های تواک - یک روح خانگی که از تخمیر برنج چسبنده درست می‌شود، خورده می‌شود. صف شریک کردن نوشیدنی با من به طرز خطرناکی طولانی بود.

حتی مادربزرگ خونه به خود آمدبه صورت ضربدری روی زمین رو به روی من بنشین، چشمانش به شکاف هایی در پشت لبخندی درخشان و بی دندان تبدیل شده است. او گرانبها بود، اما شیطانی در مبدل. او نه تنها یک بلکه دو لیوان بلند تواک را با بازدیدکننده غربی می‌خواست. وقتی مجبور شدم خندید و موهای بازویم را کشید. او ناامیدکننده من بود، اما من جرات نداشتم یک مادربزرگ ایبان را ناامید کنم.

وقتی مهمانی به اوج رسید، مترجم داوطلب دوستانه‌ام به من گفت که می‌خواهد «همسر من شود» به زبان مالایی، سپس در حالی که منتظر پاسخ من بود، صمیمانه لبخند زد. تا آخر شب به این چرخش وقایع فکر کردم. آیا او به جای کاوان (دوست) یا آبنگ (برادر) کلمه اشتباه استری (همسر) را انتخاب کرده بود؟ ارتباط ما در بهترین حالت به هم ریخته بود. بعد دوباره در هر فرصتی دستش را دور من می گرفت. روز بعد، وقتی این موضوع را به او گفتم، راهنمای من از خنده غرش کرد. او گفت که مردان متاهل زودتر به رختخواب می روند، چیزی که من مشاهده کردم. با این حال، مجردها تا آخر شب مهمانی کردند - کاری که دوست جدیدم می خواست با من انجام دهد.

در یک ساعت ناپسند، از مهمانی دور شدم و به تشکی رسیدم که برای من با پشه بند پوشانده شده بود. بقیه به سمت اتاقشان حرکت کردند. بی حرکت در تاریکی به گوش می‌کردم، زیرا موجودات ناشناس با اندازه‌های مختلف به سراغم می‌آمدند تا مرا بررسی کنند. هنگامی که من خود را تکان دادم، آنها با چنگال های کوچکی که برای کشش دیوانه وار خراشیده بودند، دور شدند.

چند ساعت بعد، خروس ها با دردناکی اعلام کردند که تمرین صبحگاهی من شروع می شود.

بیشتر مردان قبلاً برای مراقبت از مزرعه کوچک فلفل رفته بودند. یکی عقب ماند و به من یاد داد که چگونه با تفنگ بادگیر کار کنم.عضلانی، خالکوبی شده، و تنها سارافون پوشیده بود، او به آن قسمت نگاه کرد. او همچنین می‌توانست به راحتی دارت‌ها را به داخل بولسی جمع کند. ایبان برای دریافت پروتئین، میمون و گراز وحشی را شکار می کند، اما امروزه از تفنگ ساچمه ای استفاده می شود. تفنگ شکاری عتیقه برای تغذیه خانه مهم بود. او با افتخار به من اجازه داد اسلحه را بازرسی کنم، اما گلوله ها بسیار نادر هستند که در تمرین هدر بروند. به جای آن به سمت هندلینگ تیغه رفتیم. فکر نمی کنم معلم من برای زنده ماندن در جنگل به تفنگ ساچمه ای نیاز داشته باشد.

من همچنین دستان او را برای خالکوبی بررسی کردم.

افراد قبیله ایبان در خانه ای طولانی در ساراواک، بورنئو
افراد قبیله ایبان در خانه ای طولانی در ساراواک، بورنئو

پیدا کردن یک تجربه طولانی در بورنئو

اگرچه ایبان با مهربانی همراه است، آمدن بدون اعلام قبلی در یک خانه طولانی در جنگل به دلایل زیادی ایده بدی است. در عوض، با هیئت گردشگری ساراواک تماس بگیرید و از آنها در مورد ترتیب اقامت طولانی مدت واقعی سوال کنید. برای بهترین نتیجه، به محض ورود به بورنئو، شخصاً به دفتر آنها مراجعه کنید. با بسیاری از خانه های طولانی نمی توان از طریق تلفن تماس گرفت. ممکن است شخصی مجبور شود به بالای رودخانه برود تا برای شما وقت بگذارد.

جوامع Longhouse در تماس نزدیک زندگی می کنند، اغلب به دور از کمک پزشکی. اگر خوب نیستی نرو حتی انتقال یک مورد از بوییدن می تواند برای خانواده ها خطرناک باشد.

تجارب Longhouse مختلط است. شما به خوبی می توانید فرض کنید که هر اقامت طولانی مدتی که توسط یک فروشگاه یا نماینده ارائه می شود، یک تجربه قابل قبول خواهد بود - برخی از آنها تله های توریستی با وب سایت هایی برای رزرو اقامت هستند. تنها امید شما برای صحت این است که خواسته های خود را به هیئت گردشگری ساراواک بیان کنید. آنها دارندارتباطات لازم برای دستیابی به خانه‌های دوردست، جوامعی که از حمایت مالی بیشتر استقبال می‌کنند.

دسترس‌پذیری بهترین نشانه‌ای است که نشان می‌دهد یک خانه طولانی چه میزان ترافیک توریستی دریافت می‌کند - هر چه دورتر از جاده‌ها و شهرها باشد، شانس یک تجربه به یاد ماندنی بیشتر است. هدایای خوب برای رئیس بگیرید، خالکوبی دست را بررسی کنید و برای یک شب رنگارنگ و پر حادثه آماده باشید!

توصیه شده: