نکاتی برای کاهش استرس زمانی که کودک شما به تنهایی سفر می کند
نکاتی برای کاهش استرس زمانی که کودک شما به تنهایی سفر می کند

تصویری: نکاتی برای کاهش استرس زمانی که کودک شما به تنهایی سفر می کند

تصویری: نکاتی برای کاهش استرس زمانی که کودک شما به تنهایی سفر می کند
تصویری: 13 تمرین عجیب برای مغز که شما را باهوش تر می کند ؟؟؟ 2024, ممکن است
Anonim
تصویر پیامک بین مادر و فرزند
تصویر پیامک بین مادر و فرزند

ما شادی سفر انفرادی را جشن می گیریم. اجازه دهید ماجراجویی بعدی شما را با ویژگی هایی در مورد اینکه چرا سال 2021 بهترین سال برای یک سفر انفرادی است و اینکه چگونه سفر به تنهایی می تواند مزایای شگفت انگیزی را به همراه داشته باشد، القا کنیم. سپس، ویژگی‌های شخصی نویسندگانی را بخوانید که به تنهایی جهان را طی کرده‌اند، از پیاده‌روی در مسیر آپالاچی، تا سوار شدن بر ترن هوایی، و یافتن خود در حین کشف مکان‌های جدید. چه به یک سفر انفرادی رفته باشید و چه در حال بررسی آن هستید، یاد بگیرید که چرا سفر برای یک نفر باید در فهرست سطل شما باشد.

برای بسیاری از والدین، تصور اینکه فرزندشان به تنهایی سفر می کند - به خصوص برای اولین بار - ترکیب پیچیده ای از احساسات را به وجود می آورد. ترس، اضطراب، هیجان، غرور، شما آن را نام ببرید. حتی مسافران باتجربه ای که به تنهایی دنیا را کاوش کرده اند، نمی توانند نگران نباشند که زمان آن رسیده است که فرزندانشان به تنهایی سفر کنند. اما لازم نیست اینطور باشد. والدین Team TripSavvy به‌عنوان تیمی از متخصصان سفر، تجربه زیادی با بچه‌های سفر انفرادی دارند - در اینجا چیزی است که آنها در مورد آرام ماندن در زمانی که فرزند شما به تنهایی در سفر است می‌گویند. (اولین نکته این است که به هر قیمتی شده از تماشای «Taken» خودداری کنید، به ما اعتماد کنید.)

سردبیر الی استورک با اووالدین
سردبیر الی استورک با اووالدین

اشتراک گذاری موقعیت مکانی من به والدین مسافرم آرامش خاطر می دهد

والدین من هر دو ذوق سفرهای انفرادی از طریق سفرهای جاده ای حماسی بین کانتری در دهه 1970 پیدا کردند، که توضیح می دهد که چرا آنها را دوست دارم - دهه 70، سفرهای جاده ای، و والدینم - بسیار.

پدرم با پوزخند گفت: «اولین تجربه انفرادی واقعاً تأثیرگذار من در سال 1975 بود، سال بعد از فارغ‌التحصیلی از دبیرستان. من یک سال فاصله گرفتم و کار کردم و کارهای مختلفی انجام دادم. و یکی از کارهایی که انجام دادم این بود که سوار قطار شدم تا از کشور به سانفرانسیسکو بروم تا خواهرم را ببینم." با شروع از نیویورک، او سه روز را صرف عبور از کشور به تنهایی کرد. "خیلی سرگرم کننده بود زیرا آنجا بود. تعداد زیادی از جوانان در قطار بودند و همه با هم در یک واحد غرق شدیم. ما ماشین تماشا را که دوطبقه بود تحویل گرفتیم و روی عرشه بالایی با همه چشم‌اندازها نشستیم، و فقط آنجا کمپ زدیم، آنجا خوابیدیم، آنجا غذا خوردیم، قرار بودیم، موسیقی پخش کنیم.»

اولین سفر انفرادی مادرم بیشتر شبیه به کاوش در غرب وحشی بود. او به من گفت: «تا زمانی که در کالج به ویندهام در پوتنی، ورمونت رفتم، هرگز به تنهایی سفر نکردم. زمانی که تحصیلاتم در کالج تمام شد و به خانه آناپولیس نقل مکان کردم، با یکی از دوستانم از کلرادو و به سمت جنوب غربی رانندگی کردم. وقتی رانندگی می کردیم، اینجا و آنجا با دوستان می ماندیم. ما مجبور شدیم در شب در بیابان رانندگی کنیم، بنابراین ماشین بیش از حد گرم نمی شود.»

با وجود اینکه آنها تجربه قابل توجهی دارند، به عنوان زنی که به تنهایی به سراسر جهان سفر می کنم، عجیب نیست که والدینم عصبی می شوند. مادرم گفت: "من هرگز نگران این نبودم که شما در تصمیم گیری خوب عمل کنید.""اما به جای برخورد با کسی که از شما سوء استفاده کند." پدرم هم نگرانی‌های مشابهی در فیلم «گرفته شده» لیام نیسون داشت: «به‌عنوان یک پدر، همه بدترین سناریوها را تصور می‌کردم. اما می‌دانستم که به شما اعتماد زیادی دارم، بنابراین بیش از حد معمول نگران نبودم. چیزها."

من و او وقتی دو سال پیش به تنهایی به ژاپن سفر کردم، نحوه استفاده از تنظیمات اشتراک‌گذاری موقعیت مکانی را در تلفن‌هایمان به یاد آوردیم. این فناوری باعث شد که آنها بدانند همیشه کجا هستم و بسیار خنده دار بود که از او پیامی دریافت کنم که می گفت: "اوه، وای، تو در پایه کوه فوجی هستی!" - الی نان استورک، سردبیر هتل

عکس سردبیر آسترید تاران در کودکی با مادرش
عکس سردبیر آسترید تاران در کودکی با مادرش

من سلفی‌های مادرم را از مکانم ارسال می‌کنم

مادرم در تمام دهه بیست زندگی خود یک مسافر پرکار بود، بنابراین او همیشه مرا تشویق می کرد تا آنجا که ممکن است سفر کنم. اما وقتی من به تنهایی سفر را شروع کردم، او قطعاً رزروهایی داشت. به یاد دارم که او قبل از اولین سفرهای انفرادی من به من گفت: "من باید بتوانم همیشه با شما تماس بگیرم." "پس مطمئن شوید که فوراً به پیام‌های من پاسخ دهید." مانند بسیاری از والدین، مادرم دائماً نگران مکان من است. عامل بالقوه بودن من در کشوری متفاوت را هم اضافه کنید - چه برسد به کشوری که در آن به زبان مادری صحبت نمی‌کردم - و او بیشتر از کمی عصبانی بود. وقتی از او پرسیدم که چرا به به‌روزرسانی متنی دائمی از من نیاز دارد، او پاسخ داد: «بنابراین می‌توانم مطمئن شوم که شما زنده هستید.»

در سال 2005، ناتالی هالووی نوجوان 18 ساله آمریکایی در یک سفر دبیرستانی به آروبا ناپدید شد.شما نمی توانید تلویزیون را روشن یا روزنامه ای باز کنید و خبری از آن نداشته باشید. در آن زمان، من خودم یک نوجوان جوان بودم و قبلاً توسط حشره سفر به شدت گزیده شده بودم. ناپدید شدن ناتالی و متعاقب آن پوشش خبری بین المللی آن سایه تاریکی بود که بر میلیون ها نوجوان آمریکایی انداخته شد. به یاد می‌آورم که گروهی از والدین به سفر کلاس دبیرستان به ایتالیا در آن بهار اعتراض می‌کردند و وحشت داشتند که بچه‌هایشان را از چشم‌ها دور کنند. قبل از رفتن به سفرهای جاده‌ای آخر هفته با دوستانم، مادرم از من می‌خواست که نام محل اقامتم را بنویسم و به من قول می‌دهد که به محض رسیدن فوراً تماس بگیرم.

این روزها همه چیز تغییر کرده است. من یک تلفن همراه دارم که مدام در کنارم است. مادرم اذعان کرد: «عصر دیجیتال مزایای خود را دارد. هنگامی که او در دهه 80 از اروپا سفر می کرد، هر هفته نامه هایی به خانه می نوشت و آنها را به کنسولگری می فرستاد. او گفت: «عکس‌های همه جاهایی را که رفته بودم برای مادرم می‌فرستم. یک ثانیه طول کشید تا متوجه شدم منظور او عکس های فیزیکی بوده است. "بنابراین او بداند که من خوب هستم." امروز، می‌توانم در عرض چند ثانیه یک سلفی برای مادرم از موقعیت مکانی خود بفرستم - نیازی نیست منتظر بمانم تا عکس‌ها منتشر شوند. این کمترین کاری است که می توانم انجام دهم تا به او آرامش بدهم. - آسترید تاران، سردبیر مخاطبان ارشد

عکس ویرایشگر تیلور مک اینتایر با والدینش
عکس ویرایشگر تیلور مک اینتایر با والدینش

تماس با برنامه ریزی منظم برای والدین من ضروری است

اولین سفر انفرادی ام را درست بعد از کالج انجام دادم، جایی که به مدت یک سال به تنهایی در 30 کشور مختلف اروپا کوله پشتی کردم. این اولین باری بود که کشور را ترک کردم، مگر برای یک سفر جاده ای سریع به آنجاکانادا با دوستم قبل از سفر، به یاد می‌آورم که پدر و مادرم به‌طور آشکاری عصبی بودند، اما سعی می‌کردند چهره‌ای شجاع داشته باشند که اغلب وقتی از یک کشور به کشور دیگر می‌پریدم می‌شکند.

مامانم گفت: «ما در تمام مدت عصبی و ترسیده بودیم. البته، پدرم به "Taken" اشاره کرد و اینکه اگر من در معرض خطر قرار می گرفتم، او لیام نیسون نبود. پرسیدم که آیا آنها نمی خواهند من آن سفر را انجام دهم. بابام مکث کرد او گفت: "نه، نه. من همیشه تو را به گونه ای بزرگ کردم که مستقل باشی و رویاهایت را برآورده کنی. می خواستم این کار را انجام دهی، اما من برای تو عصبی بودم."

حتی الان هم وقتی من مسافرت می کنم عصبی می شوند، اما به گفته خودشان این یک چیز پدر و مادری است و یک روز می فهمم. به عنوان یک پدر و مادر، شما همیشه این احساس را دارید. حتی وقتی برادرت به جایی رانندگی می‌کند، این فقط یک مشکل والدین است.»

مامانم گفت آنچه به او کمک کرد در آن سال با هم حفظ شود، شنیدن از من بود، چه تماسی از راه دور یا یک پست در فیس بوک. توصیه او به والدین دیگر در کفش هایش؟ "مطمئن شوید که آنها یک برنامه تلفن بین المللی دارند و به طور برنامه ریزی شده تماس برقرار می کنند." در مورد پدرم، سخنان حکیمانه او این بود: "تنها سفر نکن. رفیق بگیر." -تیلور مک اینتایر، ویرایشگر تصویری

عکس سردبیر شری گاردنر با پدرش
عکس سردبیر شری گاردنر با پدرش

من در مواردی که نیاز به درخواست کمک به طور ماهرانه داشته باشم، کلمات رمز را ایجاد می کنم

مثل من، پدر و مادرم نگران هستند. مانند نوعی نگرانی که در آن اگر من برای پاسخ دادن به یک پیام کوتاه یا از دست دادن یک تماس تلفنی بدون هشدار قبلی، خیلی طول بکشد، والدینم تصور می کنند من ناتوان هستم. پس وقتی رفتمدر اولین سفر انفرادی خود در کره جنوبی، باید برنامه پرواز و رزرو هتل خود را بفرستم و همچنین حداقل یک بار در روز، هر روز با آنها تماس بگیرم. و حتی پس از آن، والدینم، مخصوصاً پدرم، تا زمانی که من به خانه برگردم، به سختی می‌توانستند به طور کامل آرام شوند.

از اینکه فهمیدم او حتی وقتی با هم سفر می کردیم نگران بود شگفت زده شدم. به عنوان سلب مسئولیت، او اعتراف کرد که در دو سال بین اکران فیلم و اولین سفر بین‌المللی ما، ده‌ها بار «برگرفته شده» را تماشا کرده است و قطعاً رفتن ما به پاریس، جایی که فیلم در آن قرار داشت، فایده‌ای نداشت. در حالی که در خیابان‌های پاریس راه می‌رفت، او "مداوم به اطراف نگاه می‌کرد که "هیچ کس بچه‌ام را نخواهد ربود."

وقتی از او می‌پرسند چه توصیه‌ای به والدین نگران دارد، می‌گوید: "شماره یک این است که کلمات امن خود را بیان کنید تا بچه‌ها بتوانند بدون اینکه صریح بگویند چیزی اشتباه است، به والدین خود بفهمانند که مشکلی وجود دارد. همچنین مهم است که درک کنید که چرا آنها می خواهند به جایی که می خواهند بروند." این میل به درک خود را به صورت بازجویی های شدید در مورد اینکه در چه محله هایی کاوش می کردم، نشان می داد، اگر در مورد میزان جرم و جنایت، محل اقامتم، وضعیت زنان مجرد در آنجا چگونه است، اگر پاسپورتم را گم کنم، چه کار می کردم، و غیره و غیره این برای من ناامید کننده بود، اما این صحبت ها باعث شد که هر زمان که او خیالش راحت باشد، سعی و کوشش خود را انجام دادم.

اما مهمترین نکته او برای تسکین اضطراب والدین؟ وقتی کوچک‌تر هستند به آنها تجربیات بدهید. فکر نمی‌کنم اگر پاریس را انجام نمی‌دادیم می‌توانستم از رفتن شما به کره جان سالم به در ببرم.به کوبا نرفته بود یا در لندن تحصیل نکرده بود. هر سفر فردی در طول مسیر تجربه‌ای را ایجاد می‌کند که می‌توانید در سفر بعدی از آن استفاده کنید. - شری گاردنر، ویرایشگر عضو

عکس ویرایشگر لورا رتلیف در کودکی با پدرش
عکس ویرایشگر لورا رتلیف در کودکی با پدرش

والدین من بیشتر از زندگی روزمره من می ترسند-Go Figur

وقتی برای اولین بار می خواستم نظر والدینم را در مورد این داستان بپرسم، تا سه روز نتوانستم از آنها مطلع شوم. شاید برای برخی عجیب باشد، اما برای من، این کاملا طبیعی بود.

ببینید، تقریباً دو سال پیش، والدین من بازنشسته شدند، خانه حومه شهر خود را در دالاس فروختند و یک RV 37 اینچی خریدند که تبدیل به خانه جدید آنها می شد. از آن زمان، آنها کشور را طی کرده‌اند و به ندرت بیش از یک یا دو هفته را در یک مکان سپری کرده‌اند، به جز در زمان اوج همه‌گیری، جایی که در سانتافه، نیومکزیکو ماندند.

شاید سفرهای خارج از شبکه آنها به سادگی راهی برای بازگشت به من برای جت تنظیم در اواخر نوجوانی و 20 سالگی من باشد؟ پدرم گفت اینطور نیست. او اعتراف کرد: «راستش را بخواهید، زمانی که به شهر نیویورک نقل مکان کردید، بیشترین نگرانی را در مورد شما داشتم. این حرکت - که بیش از یک دهه پیش رخ داد - با بیش از 400000 مایل سفر دنبال شد، بیشتر آن به تنهایی، که مشخصاً آنها را کمی آزار نداده است. (و نه، او دیگر نگران زندگی من در شهر نیویورک نیست، اگرچه او نگران رانندگی من با ماشینی است که سال گذشته خریدم به جای پیاده روی یا سوار شدن به مترو.)

تنها بار دیگر او اذعان کرد که وقتی من در جاده بودم نگران بود؟ او گفت: «محرمانه است، اما وقتی ۱۵ ساله بودی که به پاریس رفتی.درست بعد از 11 سپتامبر بود، و تمام دنیا کمی در جریان به نظر می رسید… اما می دانستم که تو می روی و خوب می شوی. همچنین، اما البته، من هرگز در آن زمان آن را اعتراف نمی کردم - لورا رتلیف، مدیر ارشد تحریریه

توصیه شده: